برگزاری دفاعیه دکتری مهندس مهراد بیات

 | تاریخ ارسال: 1403/10/8 | 
مهندس مهراد بیات دانشجوی دوره دکتری این دانشکده در رشته مهندسی عمران گرایش مهندسی و مدیریت منابع آب، ۱۶ دی ماه سال ۱۴۰۳ از رساله خود تحت عنوان «عنوان رساله: توسعه چارچوب ترکیبی شبیه‌سازی-جذب داده-بهینه‌سازی برای پشتیبانی فرآیند مدیریت تطبیقی حوضه‌ی آبریز» به صورت حضوری با راهنمایی دکتر حسین علیزاده و دکتر برات مجردی دفاع می نماید.
چکیده این رساله به شرح زیر می‌باشد:
مدیریت و بهره‌‎برداری تطبیقی، یکی از رویکردهای مفید در حوزه مدیریت منابع آب به شمار می‎رود. هدف این پژوهش توسعه یک چارچوب بهره‌‎برداریِ مبتنی بر پیش‎بینی، به منظور پشتیبانی از فرآیند مدیریت تطبیقی (به‌طور خاص مدیریت مخازن، به عنوان یکی از منابع آبی مهم در دسترس) در حوضه‎‌های آبریز است. یکی از ویژگی‌های مهم مدیریت تطبیقی، توانایی تطبیق‌پذیری با تغییر شرایط سیستم، در ادوار آتی پیشِ رو است. این مهم، در گروی دسترسی به پیش‌بینی‌های به‌هنگام، از وضعیت سیستم در ادوار آتی بوده که اصطلاحاً موجب آگاه‌سازی تصمیم‌گیران می‌گردد. بنابراین، استفاده از رویکردهایی که با گذر زمان و دسترسی به مشاهدات جدید، پیش‌بینی‌های به‌هنگامی را از شرایط آتی هیدرولوژیکی ارائه‎ می‎نمایند، امکان موفقیت در مدیریت تطبیقی را افزایش خواهد داد. جذب داده هیدرولوژیکی (DA) یکی از رویکردهای نوین به‌منظور ارائه پیش‎بینی‌های زمان‌‎واقعی است. در این تحقیق به‌طور خاص اقدام به توسعه یک ماجول شبیه‎‌سازی-جذب داده با هدف ارائه پیش‎بینی‎‌‌های زمان واقعی از متغیرهای مختلف (به‌طور خاص آورد مخزن مهاباد و نیاز آبی پایین‌دست مخزن) شد. در چارچوب مذکور، از الگوریتم جذب داده EnKF و مدل شبیه‌سازSWAT  استفاده گردید. این پیش‌بینی‌ها، در اختیار مدل بهینه‌سازیِ بهره‌برداری مخزن قرار گرفته و موجب آگاه‌سازی مدل مذکور و تطبیق تصمیمات آن متناسب با پیش‎بینی‎‌های جدید می‌شود. ماجول بهینه‌سازی مبتنی بر برنامه‌ریزی پویا (DP) توسعه داده شده و به صورت زمان واقعی اجرا می‌گردد. 
 پیاده‌سازی ماجول شبیه‎‌سازی-جذب داده، مستلزم آن است که مدل شبیه‌ساز هیدرولوژیکی، دسترسی گسترده‎ای از شرایط اولیه (ICs) خود را در اختیار الگوریتم جذب داده قرار دهد. مدل SWAT، نظیر بسیاری از مدل‌های (نیمه-) توزیعی، به واسطه پیچیدگی و تعدد متغیرها و پارامترها، چنین امکانی را فراهم نمی‌کند. این موضوع موجب محدود شدن پژوهش‌های انجام شده در حیطه جذب داده در مدل SWAT شده است. برای رفع این محدودیت، اقدام به اصلاح ساختاری کدهای مرجع مدل (ارائه SWAT_DA)، به منظور فراهم‎‌سازی امکان اتصال موثر و صحیح آن به الگوریتم جذب داده، شد. علاوه بر اصلاح ساختاری، کدهای مرجع مدل از منظر شبیه‎‌سازی فرآیندهای مرتبط با برف و آب زیرزمینی نیز اصلاح گردیده و ارتقاء یافت. ماجول شبیه‌سازی-جذب داده‌، مبتنی بر جذب چندمتغیره مشاهدات رواناب، سطح پوشش برف، رطوبت سطحی خاک، شاخص سطح برگ و ذخیره آب زیرزمینی، پیش‎بینی‎‌های به‌هنگامی را از متغیرهای هیدرولوژیکی مختلف (به‌طور خاص آورد مخزن و نیاز آبی پایین‎دست مخزن) ارائه می‌دهد. در این میان ضمن تعریف و اجرای سناریوهای نوآورانه‌ی جذب چند متغیره داده (حائز نوآوری از منظر نوع و تعداد مشاهدات)، نتایج حاصل از آن‌ها با یکدیگر مقایسه شد. 
استفاده از جذب چند متغیره مشاهدات میدانیِ رواناب و داده‎های دورسنجی سطح پوشش برف MODIS در محدوده بالادست، موجب بهبود شبیه‎‌سازی آورد مخزن و ارتقاء مقدار ضریب نش (NS) از ۵۳/۰ به ۵۸/۰ در مقایسه با جذب تک متغیره رواناب شد. همچنین درنظرگیری اثرکوهبارش در فرآیند جذب چند متغیره داده، موجب بهبود شبیه‌سازی رواناب (افزایش NS از ۵۸/۰ به ۸۳/۰) و سطح پوشش برف (افزایش NS از ۳/۰ به ۷۹/۰) در مقایسه با سناریوی جذب چند متغیره‌ی فاقد اثر کوهبارش شد.  بهبود نتایج با درنظرگیری کوهبارش (قابلیت باندهای ارتفاعی در مدل SWAT) به دلیل وجود نواحی مرتفع و نیز تغییرات ارتفاعی در محدوده بالادست سد مهاباد است. در محدوده پایین‎دست مهاباد از رویکرد آزمایش مصنوعی استفاده شد. در این محدوده نیز جذب چند متغیره داده (مشاهدات مصنوعی رواناب، رطوبت سطحی خاک، شاخص سطح برگ و ذخیره آب زیرزمینی) موجب بهبود دقت شبیه‎سازی نیاز آبی، از ۶۰ درصد به ۹۷ درصد، در مقایسه با سناریوی جذب دومتغیره مشاهدات رطوبت سطحی خاک و ذخیره آب زیرزمینی شد. بر اساس نتایج بخش پایین‎دست، ملاحظه شد که اگرچه فرآیند تولید رواناب دارای همبستگی با فرآیندهای مرتبط با رطوبت خاک و شاخص سطح برگ است، لیکن ارتباط میان فرآیند رواناب با رطوبت خاک به طور محسوسی بیشتر از فرآیند رواناب-شاخص سطح برگ است. در مجموع استفاده از جذب چند متغیره داده، موجب استواری شبیه‎سازی‎ها و جلوگیری از انحراف آن‎ها، در صورت افزایش عدم قطعیت‌های شبیه‌سازی، شده و ره‌یافتی برای مشکل همپایانی فراهم می‌کند.
سناریوی بهینه‌سازی مبتنی بر چارچوب پیشنهادی این تحقیق (DP-DA)، موجب دستیابی به نتایجی مشابه با سناریوی بهره‎‌برداری بهینه از مخزن (DP-OP)، حاوی فرض دسترسی مدل بهینه‎‌سازی به پیش‎بینی‎‌هایی با دقت ۱۰۰ درصد از متغیر آورد و نیاز آبی، می‎گردد. به عنوان مثال شاخص متوسط کمبود (برای تأمین نیاز) در طول دوره بهینه‎‌سازی، تحت سناریوهای DP-DA و DP-OP به ترتیب برابر با ۱/۱۶ و ۲۲ میلیون متر مکعب برآورد شده است. این در حالی است که اجرای مدل بهینه‎‌سازی فاقد ماجول آگاه‌سازی از پیش‌بینی‌ها (DP-OL) موجب دستیابی مقدار ۸/۴۹ میلیون متر مکعبی از شاخص مذکور می‌گردد. مشابه این مقایسه، درخصوص شاخص‌های اعتمادپذیری و متوسط تابع هدف نیز صادق است. همچنین سری زمانی رهاسازی (ذخیره) مخزن تحت دو سناریوی DP-DA و DP-OP مشابه یکدیگر و دارای اختلاف قابل توجه با سناریوی DP-OL است. 
واژه‌های کلیدی: جذب داده چندمتغیره، بهره‎‌برداری تطبیقی، بهره‎‌برداری مبتنی بر پیش‎‌بینی، MODIS، SWAT، استحکام شبیه‌سازی‌ها

Me_Bayatcivileng.iust.ac.ir




دفعات مشاهده: 557 بار   |   دفعات چاپ: 57 بار   |   دفعات ارسال به دیگران: 0 بار   |   0 نظر